ساعت ۷ صبح نهایتا از رختخواب بیرون میایم، این ساعت برای پیاده روی کمی دیر بود چون تابش خورشید در اواسط ژوئن خیلی شدید است. با این حال کنار آب می روم. آن جا زنی را می بینم که با لباس های شسته شده با آب خنک رود ایستاده است و مردی هم در حال آماده کردن قلاب برای ماهیگیری است. یک قایق باریک بادبان دار سیاه رنگ هم بر روی رود شناور است، و چند دانشجوی هنر در زیر یک درخت بزرگ غرق کار خود هستند.
شهرک"داگانگ توئو" یک مکان ایده آل برای طراحی است. یکی از مقامات شهر به نام
لی جیانگ هوا، که خود نقاش است یک اتاق نقاشی برای دانشجویان هنر و گردشگران ساخته است. بعدا هنگامی که در اطراف کوچه ها قدم می زدم، با دانشجویانی برخورد کردم که هر کدام در گوشه و کناری نشسته و مشغول طراحی از یک قایق، یا دیوار سفید یک بنای باستانی هستند.
پس از خوردن یک کاسه از رشته چینی و نوشیدن "چای دوان وو" تصمیم به رفتن به جزیره «پینگدی بان داو» در رودخانه داشی گرفتیم که از آن جا که دولت این جزیره را برای توسعه مجدد در دست گرفته، در حال حاضر خارج از محدوده برای عموم مردم است.
همراه با لی، یک قایق می گیریم و در مدت 20 دقیقه به جزیره ای که علف های هرز در آن روییده، وارد می شویم. تعدادی خانه های تخریب شده در آن جا وجود دارد که صاحبانشان رها کرده اند، به جز تعدادی که بازسازی شده است.
در این جزیره، لی به یکی از خانه های بازسازی شده اشاره می کند و می گوید که یک زن جوان که شغل خود را رها کرد به این جا آمد و این خانه را خرید و به یک خوابگاه تبدیل کرد. بعدها، زمانی که دولت خواستار بازسازی جزیره شد، زن به شهر اسباب کشی کرد و یک بار فروش مشروبات الکلی در کوچه باز کرد.
در جزیره، پروانه ها و سنجاقک های زیادی در پروازند و رنگ سبز چشم انداز بسیار خوشایند است. خورشید بالا و بالاتر می رود و همان طور که داغ تر می شود، ما به شهرک بر می گردیم. سفر برگشت ما بی نظیر است و همه چیز فقط همان است که می خواستم.
سفری با لذت یک تفریح با فراغت بال و بدون هیچ کار و دغدغه ای، خیره بر آب و جنگل سبز و کوه هایی در افق و نسیم خنک.