چرا جدا شدن از چین راه حلی منطقی برای آمریکا نیست؟
ایالات متحده به سنگ اندازی و حتی اختلال در راه توسعه چین از طریق جداسازی آن طی سالهای اخیر، معتاد شده است.
این کشور تعرفه کالاهای وارداتی از چین را افزایش داد و این سیاست را تا به امروز حفظ کرده است. آمریکا نه فقط سرمایهگذاری شرکتهای چینی در ایالات متحده را محدود ساخته بلکه سعی کرده سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در چین را نیز با اهداف سیاسی، محدود کند.
علاوه بر این، ایالات متحده با ابزار سیاسی به سرکوب شرکتهای فناوری برتر چینی پرداخته، از کنترلهای صادراتی سوءاستفاده کرده و دیگر کشورها را مجبور ساخته برای مهار چین با واشنگتن همراهی کنند.
این اقدامات بشدت تضعیفکننده مقررات بازار و نظم تجاری و اقتصادی بینالمللی، تهدیدکننده ثبات زنجیرههای صنعتی و تامین جهانی و مختلکننده احیای جهانی محسوب میشود.
ایالات متحده باید متوجه باشد که سیاست جدایی از چین غیرعملی و بیهوده است.
روابط تجاری و اقتصادی چین-آمریکا بر اساس توانمندیهای رقابتی و گزینههای بازار آنها، روابطی متقابلا سودمند است که ویژگیهای همپوشانی ساختاری و منافع دارد و پویاییهای ساختاری درونی از طریق همکاری برد-برد بهره میبرد.
تجارت چین-ایالات متحده طی دو دهه گذشته رکوردهای بالایی را به ثبت رسانده و در سال 2021 به 750 میلیارد دلار و در سال گذشته میلادی به حدود 760 میلیارد دلار رسیده که بسیار بیشتر از 583.7 میلیارد دلار در سال 2017 است.
«بلومبرگ» گزارش داد، تجارت میان آمریکا و چین در مسیر شکستن رکوردها قرار دارد، سیگنالی که حاکی از ارتباطات منعطف بین دو اقتصاد برتر جهان در میانه نگرانیها از «جداسازی» است.
چین یک سیستم حمایت صنعتی کامل و زیرساخت به خوبی توسعه یافته را به رخ کشیده است. این کشور بیش از 1.4 میلیارد نفر از جمله بیش از 400 میلیون حقوقبگیر قشر متوسط دارد و بزرگترین بازار دنیا با ظرفیت عظیم مصرف است.
به دلیل جذابیت بالای بازار چین، سرمایهگذاری در چین از نظر جهان تجارت سرمایهگذاری در آینده تلقی میشود.
تلاشهای آمریکا برای خارج ساختن زنجیرههای صنعتی از چین با منافع شرکتهای آمریکایی مغایر است.
بر اساس «کتاب سفید تجارت آمریکایی 2022 در چین» که توسط «اتاق بازرگانی آمریکا در چین» منتشر شده، چین همچنان یک بازار اولویتدار برای شرکتهای آمریکایی است و 83 درصد اعضای اتاق بازرگانی آمریکا اعلام کردهاند قصد ندارند خروج تولید یا منابع خود به خارج از چین را مورد بررسی قرار دهند.
به عبارت دیگر باید گفت ایالات متحده با مجبور ساختن شرکتها به پذیرش سیاست جدایی، بیش از آن که سود کند ضرر خواهد کرد.
خانم «پینلوپی گلدبرگ» استاد اقتصاد در «دانشگاه یل» طی مقالهای تاکید کرد به نظر میرسد آمریکا فراموش کرده چقدر از سیاست گشایش چی طی چند دهه گذشته سود برده است.
وی گفت این اشتباه است که فرض کنیم رفاه جهانی یک بازی با مجموع صفر است و صعود چین به معنای افول آمریکاست.
ایالات متحده با تحریک یک جنگ تجاری و ایجاد موانع به وسیله ذهنیت بازی با مجموع صفر، ایالات متحده فقط به دیگران بدون اینکه به خود سودی برساند، آسیب خواهد زد.
مطالعات خاطر نشان ساختهاند که هزینه جنگ تجاری که یکجانبه از سوی آمریکا آغاز شد، به شکل گستردهای از سوی شرکتها و مصرفکنندگان این کشور پرداخت شد.
بر اساس گزارش منتشره از سوی اتاق بازرگانی آمریکا، جدایی از چین شدیدا منافع ایالات متحده در حوزه تجارت، سرمایهگذاری، خدمات و صنعت را تهدید میکند. طبق گزارش مذکور، سرمایهگذاران آمریکایی سالانه 25 میلیارد دلار از عایدی سرمایه خود را از دست خواهند داد و تولید ناخالص داخلی آمریکا خسارت یکباره 500 میلیارد دلاری را تجربه خواهد کرد.
یک تولید کننده نیمهرسانای آمریکایی پیشبینی کرد که دور جدید تدابیر کنترل صادرات علیه چین میتواند به ضرر میلیارد دلاری در درآمدهای و کاهش بودجه تحقیق و توسعه (R&D) آن منجر میشود که به حفظ رقابتپذیری جهانی آن کمک میکند.
«لارنس سامرز» وزیر اسبق خزانهداری ایالات متحده میگوید تصمیم آمریکا برای اتخاذ سیاست سرکوب رشد اقتصادی چین به اسم امنیت ملی، اشتباهی بزرگ و هزینهدار برای ایالات متحده خواهد بود.
حقایق بار دیگر اثبات کردهاند که چین و آمریکا نمیتوانند از یکدیگر جدا شوند. اقدام آمریکا برای اجبار ساختن جدایی از چین حتی به قیمت قربانی کردن خود و همپیمانانش، یک گزینه غیرمنطقی و ناپایدار علیه قوانین اقتصادی است.
چین علیرغم سرکوب توسط آمریکا جایگاه بزرگترین کشور تجاری دنیا برای ششمین سال متوالی را حفظ نموده است. به طور میانگین هر دقیقه بیش از 73 میلیون یوان (10.8 میلیون دلار) کالا میان چین و دیگر کشورها داد و ستد میشود.
استراتژی جدایی آمریکا نه تنها نمیتواند جهانی سازی اقتصادی را متوقف سازد بلکه فرصتهای همکاری با چین و دیگر کشورها را نیز از بین خواهد برد.
باید گفت جداسازی نه گامهای چین برای نوآوریهای بیشتر را متوقف میکند و نه مانعی بر سر راه توسعه اقتصادی با کیفیت این کشور ایجاد خواهد کرد.
یکجانبه گرایی و حمایت گرایی آمریکا برای مهار و سرکوب چین فقط به اقتصاد جهانی آسیب میرساند.
به عقیده «بیلاهاری کائوسیکان» دیپلمات ارشد سابق سنگاپور، ایالات متحده و چین مولفههای غیرقابلجایگزین سیستم اقتصاد جهانی هستند و اگر جداسازی محقق شود، هزینه آن برای دو کشور و اقتصاد جهانی بالا خواهد بود.
اقتصادهای چین و آمریکا عمیقا در هم تنیدهاند و هر کشور میتوانند از توسعه یکدیگر سود ببرند.
چین و ایالات متحده به عنوان دو اقتصاد بزرگ جهان بهتر است همکاری به منظور ارتقاء روابطشان را تعمیق بخشند. دو طرف باید به یکدیگر احترام گذاشته، منافع متقابل را دنبال کنند، بر تصویر بزرگتر تمرکز کرده و یک جو خوب و روابط ثابت برای همکاری را فراهم کنند.